شهدا سال 65 -زندگینامه شهید سید فخرالدین مصطفوی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سيد فخرالدين مصطفوي »
طبیعت زیبا و کوچههای گلی روستای خواجه جمالی هنوز خاطرات کودک زیبای خود را که در خانه یکی از سادات در تاریخ ۱۳۴۱/۵/۲۰ چشمهای خود را به دنیای خاکی گشوده بود، فراموش نمیکند. آن کودک کسی جز سید فخرالدین مصطفوی نبود که در میان خانوادهای متدین و اهل معرفت پا به عرصه هستی نهاده بود. از همان اوایل کودکی پسری باهوش و زرنگ بود و آثار فراست در سیمای معصوم او، حکایت از درون متلاطم و روح بزرگش...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سيد فخرالدين مصطفوي »
طبیعت زیبا و کوچههای گلی روستای خواجه جمالی هنوز خاطرات کودک زیبای خود را که در خانه یکی از سادات در تاریخ ۱۳۴۱/۵/۲۰ چشمهای خود را به دنیای خاکی گشوده بود، فراموش نمیکند. آن کودک کسی جز سید فخرالدین مصطفوی نبود که در میان خانوادهای متدین و اهل معرفت پا به عرصه هستی نهاده بود. از همان اوایل کودکی پسری باهوش و زرنگ بود و آثار فراست در سیمای معصوم او، حکایت از درون متلاطم و روح بزرگش...
شهدا سال ۶۴ -وصیتنامه شهید محمدجواد قانع
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد جواد قانع »
بسمالله الرحمن الرحیم ان الذین امنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیلالله اولئک یرجون رحمهالله و الله غفور رحیم. آنان که ایمان آوردند و از وطن مهاجرت و در راه خدا جهاد کردند آنان امیدوار و منتظر رحمت خداوند میباشند. خداوند بخشنده و مهربان است. بنام خداوند بزرگ. بنام خدایی که دنیا را آفرید. بنام خدایی که پیامبران را آفرید و رهبرمان را خلق کرد. رهبری که قیام کرد و جهانی را با ندای خود به لرزه انداخت. امت مسلمان،...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد جواد قانع »
بسمالله الرحمن الرحیم ان الذین امنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیلالله اولئک یرجون رحمهالله و الله غفور رحیم. آنان که ایمان آوردند و از وطن مهاجرت و در راه خدا جهاد کردند آنان امیدوار و منتظر رحمت خداوند میباشند. خداوند بخشنده و مهربان است. بنام خداوند بزرگ. بنام خدایی که دنیا را آفرید. بنام خدایی که پیامبران را آفرید و رهبرمان را خلق کرد. رهبری که قیام کرد و جهانی را با ندای خود به لرزه انداخت. امت مسلمان،...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید محمد علی اشتیاقی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمد علي اشتياقي »
حکایت از رادمردی است که در سال 1339 در روستای مشکان در خانوادهای مذهبی و متدین و روحانیزاده، دیده به جهان گشود. مردی که در آیندهای نه چندان دور، سوختن، آب شدن و روشنایی بخشیدن را همچون شمع، سیره خود ساخت و ردای معلمی را به تن کرد. برای آماده شدن و پذیرفتن چنین مسئولیتی، دوره ابتدائی را در مدرسه ششم بهمن روستای مشکان سپری نمود. سپس به همراه 4 تن از همکلاسهایش، برای ادامه تحصیل به نیریز...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمد علي اشتياقي »
حکایت از رادمردی است که در سال 1339 در روستای مشکان در خانوادهای مذهبی و متدین و روحانیزاده، دیده به جهان گشود. مردی که در آیندهای نه چندان دور، سوختن، آب شدن و روشنایی بخشیدن را همچون شمع، سیره خود ساخت و ردای معلمی را به تن کرد. برای آماده شدن و پذیرفتن چنین مسئولیتی، دوره ابتدائی را در مدرسه ششم بهمن روستای مشکان سپری نمود. سپس به همراه 4 تن از همکلاسهایش، برای ادامه تحصیل به نیریز...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید محمد زحل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد زحل »
بسمالله الرحمن الرحیم به نام او که همه چیزم اوست. به نام او که از اویم. به نام او که دوستش دارم. معشوقم است. احساس [اش] میکنم با ذره وجودم، اما بیانش نمیتوان کرد. سپاس خداوند متعال را که توفیق داد تا ندای حسین زمان را لبیک بگویم. با درود و سلام فراوان به محضر امام زمان (عج) و با سلام و درود به خمینی بتشکن، رهبر کبیر انقلاب اسلامی. با سلام و درود فراوان بر تمامی شهدای اسلام، از کربلا...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد زحل »
بسمالله الرحمن الرحیم به نام او که همه چیزم اوست. به نام او که از اویم. به نام او که دوستش دارم. معشوقم است. احساس [اش] میکنم با ذره وجودم، اما بیانش نمیتوان کرد. سپاس خداوند متعال را که توفیق داد تا ندای حسین زمان را لبیک بگویم. با درود و سلام فراوان به محضر امام زمان (عج) و با سلام و درود به خمینی بتشکن، رهبر کبیر انقلاب اسلامی. با سلام و درود فراوان بر تمامی شهدای اسلام، از کربلا...
به یاد شهیدان سرخ روی شهرستان نی ریز
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
شهیدان سرخ روی و سرفراز رسیدند بر لقاءالله و اکنون بــرای فـتـح و پـیـروزی اســــلام وضو بگرفته ازخون در نمازند به خلوتگاه در راز و نیازند دعـا گـویند و در سـوز وگــدازند ((( بدنها قطعه قطعه پاره پاره یکی قامت چوسرو ایستاده یکی دستش بــدامـان وصـال است جوار رحمت حق آرمیده یکی از تیر دشمن پافتاده یکی مــحو جما ل ذوالجلال است ((( همه گلگون کفن خونین پرو بال همه لب تشنه درخون گشته غلطان اگر جسم حسین روی زمین بــــود همه...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
شهیدان سرخ روی و سرفراز رسیدند بر لقاءالله و اکنون بــرای فـتـح و پـیـروزی اســــلام وضو بگرفته ازخون در نمازند به خلوتگاه در راز و نیازند دعـا گـویند و در سـوز وگــدازند ((( بدنها قطعه قطعه پاره پاره یکی قامت چوسرو ایستاده یکی دستش بــدامـان وصـال است جوار رحمت حق آرمیده یکی از تیر دشمن پافتاده یکی مــحو جما ل ذوالجلال است ((( همه گلگون کفن خونین پرو بال همه لب تشنه درخون گشته غلطان اگر جسم حسین روی زمین بــــود همه...
زندگینامه جانباز علی شاکر
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
علی شاکر فرزند محمد، در تاریخ 15/8/1344 در روستای لایگردو از توابع شهرستان داراب در خانوادهای کشاورز و مذهبی دیده به جهان گشود. پس از مدتی به اتفاق خانواده به منطقه بنه کلاغی از توابع شهرستان نیریز مهاجرت و در آن جا ساکن شدند. دوره دبستان را در بنهکلاغی گذرانده و دوره راهنمایی را تا کلاس دوم طی و پس از آن از ادامه تحصیل خودداری نمود. تجاوز دشمن بعثی به خاک ایران اسلامی و فرمان امام خمینی(ره)...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
علی شاکر فرزند محمد، در تاریخ 15/8/1344 در روستای لایگردو از توابع شهرستان داراب در خانوادهای کشاورز و مذهبی دیده به جهان گشود. پس از مدتی به اتفاق خانواده به منطقه بنه کلاغی از توابع شهرستان نیریز مهاجرت و در آن جا ساکن شدند. دوره دبستان را در بنهکلاغی گذرانده و دوره راهنمایی را تا کلاس دوم طی و پس از آن از ادامه تحصیل خودداری نمود. تجاوز دشمن بعثی به خاک ایران اسلامی و فرمان امام خمینی(ره)...
رویای صادق
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
آقای اصغر ماهوتی میگوید: قبل از عملیات من به مرخصی آمده بودم. شهید حسین منوری به نیریز آمد و گفت: بچهها منتظر بودند، عملیات میخواهد انجام شود. گفتم: کجا؟ گفت: در منطقه اروند، طرف فاو. گفتم بعید است!. بنظر نمیرسد آنجا عملیات شود. شدت آب طوری بود که هیچکس نمی توانست قبول کند که آنجا عملیات میشود. بهر حال ما به جبهه برگشتیم. شهید سرافراز تا مرا دید خوشحال شد. از او سؤال کردم. کجا میخواهد عملیات شود؟...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
آقای اصغر ماهوتی میگوید: قبل از عملیات من به مرخصی آمده بودم. شهید حسین منوری به نیریز آمد و گفت: بچهها منتظر بودند، عملیات میخواهد انجام شود. گفتم: کجا؟ گفت: در منطقه اروند، طرف فاو. گفتم بعید است!. بنظر نمیرسد آنجا عملیات شود. شدت آب طوری بود که هیچکس نمی توانست قبول کند که آنجا عملیات میشود. بهر حال ما به جبهه برگشتیم. شهید سرافراز تا مرا دید خوشحال شد. از او سؤال کردم. کجا میخواهد عملیات شود؟...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید محمد نجدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
با تو میگویم! کسی که به زندگی در جوار حضرت حق و جاودانگی روح در وادی «عند ربهم یرزقون» معتقد است، از مردن نخواهد ترسید، اگرچه با آتش کینه، جسم او را به سوزانند. محمد نجدی از مؤمنانی است که در خانوادهای مذهبی در روستای مشکان نیریز، ۱۳۴۳/۵/۲۰ به دنیا آمد. پس از گذراندن دوران کودکی وارد مدرسه ابتدایی شهید آیت مشکان شد. پس از مدتی از ادامه تحصیل منصرف و به کار کشاورزی پرداخت. محمد باوجود سن...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
با تو میگویم! کسی که به زندگی در جوار حضرت حق و جاودانگی روح در وادی «عند ربهم یرزقون» معتقد است، از مردن نخواهد ترسید، اگرچه با آتش کینه، جسم او را به سوزانند. محمد نجدی از مؤمنانی است که در خانوادهای مذهبی در روستای مشکان نیریز، ۱۳۴۳/۵/۲۰ به دنیا آمد. پس از گذراندن دوران کودکی وارد مدرسه ابتدایی شهید آیت مشکان شد. پس از مدتی از ادامه تحصیل منصرف و به کار کشاورزی پرداخت. محمد باوجود سن...
شهدا سال 59 -یادداشت شهید سید محمد محسن موسوی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد سيد محمد محسن موسوي »
بنام قرآن، آن معجزهای که از طرف الله به دست رسولی بزرگ و امین خلق سپرده شد و معجزهای که هر دقیقه آن، هر آیه آن، بعد از 1400 سال هنوز معجزه است. براستی چه معجزهای از این بالاتر، بارالها! خدایا! به من راهی را نشان بده و اگر نتوانستم ادامهاش دهم، راهی دیگری را به من نشان بده. خدایا! راهی که بتوانم به عنوان یک مسلمان در آن راه حرکت محمد(ص) و ابراهیم(ع) را بپویم و انتهایش...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد سيد محمد محسن موسوي »
بنام قرآن، آن معجزهای که از طرف الله به دست رسولی بزرگ و امین خلق سپرده شد و معجزهای که هر دقیقه آن، هر آیه آن، بعد از 1400 سال هنوز معجزه است. براستی چه معجزهای از این بالاتر، بارالها! خدایا! به من راهی را نشان بده و اگر نتوانستم ادامهاش دهم، راهی دیگری را به من نشان بده. خدایا! راهی که بتوانم به عنوان یک مسلمان در آن راه حرکت محمد(ص) و ابراهیم(ع) را بپویم و انتهایش...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید غلامرضا عبدالله زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد غلامرضا عبدالله زاده »
بسمالله الرحمن الرحیم بنام خداوند قادر متعال، به نام خدای مهدی (عج)، در حالتی این وصیتنامه را مینویسم که روبروی تلویزیون نشستهام و شب تولد مهدی (عج) است و برنامه تلویزیون، انسان را ازخود بیخود میکند. انسان دلش میخواهد پرواز کند، ولی چه کنم که لیاقت آن را ندارم که حتی درباره مهدی (عج) حرفی بزنم؛ اما چه کنم که مهرش در دلم افتاده است و سر از پا نمیشناسم و باید بروم که راه سرخ حسین (ع) را...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد غلامرضا عبدالله زاده »
بسمالله الرحمن الرحیم بنام خداوند قادر متعال، به نام خدای مهدی (عج)، در حالتی این وصیتنامه را مینویسم که روبروی تلویزیون نشستهام و شب تولد مهدی (عج) است و برنامه تلویزیون، انسان را ازخود بیخود میکند. انسان دلش میخواهد پرواز کند، ولی چه کنم که لیاقت آن را ندارم که حتی درباره مهدی (عج) حرفی بزنم؛ اما چه کنم که مهرش در دلم افتاده است و سر از پا نمیشناسم و باید بروم که راه سرخ حسین (ع) را...